Web Analytics Made Easy - Statcounter

خبرگزاری فارس ـ حوزه مسجد و هیأت ـ امیرحسین کسائی: امیر کرمانشاهی متولد ۲۳ تیرماه سال ۱۳۶۳ است که اصالتاً مشهدی است و در این سال‌ها جزء مداحان پرمخاطب و خوش‌خوان کشور است. او با هیأت انصارالحجة توانسته جمعیت بسیاری را در مشهد آن هم بیشتر از طیف جوان، در مناسبت‌های مختلف دور هم جمع کند. مجالس هفتگی او در روزهای یکشنبه نیز پرمخاطب است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

بسیاری از آثارش هم در این سال‌های اخیر در فضای مجازی با استقبال مواجه شده است. به مناسبت ماه محرم میزبان این مداح اهل بیت (ع) بودیم و با او به گفت‌وگو نشستیم که ماحصل آن به شرح زیر است:

هیأت زدیم تا جوان‌های محله را جمع کنیم

 مداحی را از چه زمانی آغاز کردید و در این مسیر محضر چه اساتیدی را درک کردید؟

من مداحی را از سال ۱۳۷۹ شروع کردم. با جمعی از دوستانِ همه‌محله‌ای، تصمیم گرفتیم یک هیأت راه‌اندازی کنیم و جوانان را وارد این هیأت کنیم تا همه سر سفره امام حسین باشیم. به لطف امام رضا (ع) هیأت انصارالحجة را راه‌اندازی کردیم و بعد هم پرچمی را به همین نام گل‌دوزی کردیم. تا اینجا کار ما مشابه راه‌اندازی سایر هیأت‌ها بود منتها نکته‌ای که از روز اول با دوستان داشتیم این بود که شاید راه‌اندازی هیأت و درست کردن پرچم که این هم توفیق می‌خواهد و باید اهل بیت (ع) اجازه بدهند، کار راحتی باشد اما نکته حائز اهمیت این است که این هیأت ماندگار باشد و این پرچم بماند. بنابراین تصمیم گرفتیم در هر شرایطی پای این پرچم بایستیم و اجازه ندهیم که گرفتاری دنیا و مسائل مختلف، آن را تعطیل کند.

به اهل بیت تعهد دادم مداحی محل ارتزاقم نباشد

چه شد که خودتان مداح شدید و خواندید؟

من اصلاً در این فضا نبودم و اول و آخرش لطف امام رضا (ع) بود. بنای من برای آینده‌ام چیز دیگری بود ولی یک جرقه‌ای ایجاد شد و به سمت مداحی آمدم که معذورم شرح بیشتری دهم. من خودم با تمام وجود دست غیبی امام رضا (ع) را در این مسیر حس کردم. از روز اولی که آقا اجازه دادند یک سروصدایی در خانه‌شان کنیم هم تعهداتی به ایشان دادم که تا امروز تلاش کردم پایبند به آن باشم. یکی از آن‌ها این بود که این مسیر نوکری، مسیر ارتزاق من نباشد و فقط نوکری کنم که الحمدلله تا الآن اینطور بوده است.

 

فیلمی از گفت‌وگوی خبرگزاری فارس با امیر کرمانشاهی

حتی سوغات شهرها را هم قبول نمی‌کنم

یعنی با پاکت گرفتن مداحان مخالف هستید؟

با تمام احترامی که برای دیگر ذاکران قائلم و خودشان هم می‌دانند؛ من تاکنون پاکت نگرفتم و حتی یک هدیه کوچک و سوغات آن شهر را هم قبول نمی‌کنم. البته روش بزرگان ما این بوده که هر چه به آنها می‌دادند بدون اینکه بخواهند مبلغ آن را تعیین کنند یا حتی اصلاً پول را بشمارند، می‌گرفتند. حتی در احوالات برخی بزرگان داریم که یک بقچه یا صندوقچه داشتند و تمام پول‌ها را داخل آن می‌ریختند و بعد خرج می‌کردند تا حتی متوجه نشوند که کدام جلسه چقدر داده است، اما من همین را هم نمی‌گیرم.

سعی کردم برای امام حسین بهترین‌ها را جمع کنم برای همین محضر بهترین اساتید رفتم

بسیاری از کارشناسان شما را مداح فنی‌خوان و مسلط می‌دانند، این مهارت‌ها را چگونه کسب کردید؟

من تاکنون پاکت نگرفتم و حتی یک هدیه کوچک و سوغات آن شهر را هم قبول نمی‌کنم. روش بزرگان ما این بوده که هر چه به آنها می‌دادند بدون اینکه بخواهند مبلغ آن را تعیین کنند یا حتی اصلاً پول را بشمرند، می‌گرفتند.

من در این مسیر خیلی زحمت کشیدم و خیلی هم اذیت شدم. در این دهه اخیر خیلی چیزها عوض شده و ما یک سرعت ماورایی چه در زمینه شعر و چه در زمینه سبک، چه در زمینه مکان‌هایی که دوستان روضه می‌‌گیرند و هیأت برگزار می‌‌کنند، داریم و می‌توان گفت، همه چیز راحت‌‌الاوصول‌ شده است. قبل از این دهه اصلاً به این راحتی نبود. اول مداحی و نوکری من هم همین مدل بود اما ما این سختی‌ها را به جان خریدیم.

در گذشته به این راحتی نبود که شعر را در اختیار دوستان بگذارند. اساتید و بزرگترهای این عرصه من خیلی بیشتر از من این را لمس کردند. در گذشته بنایم این بود که اگر می‌خواهم از یک شاعر، شعری را بگیرم، خودم آن را به دست بیاورم. مثلاً می‌شنیدم آقای انسانی یک شعری را سرودند با اینکه می‌توانستم آن را به روش‌هایی به دست بیاورم اما تلاش می‌کردم، از خودشان شعر را بگیرم. برای همین مدام دنبال این بودم که ایشان این شعر را یک جایی بخوانند و من این شعر را حفظ کنم و به کرات این کار را کردم. ایشان یکبار گفتند این شعر را کسی ندارد، شما از کجا آوردید؟ گفتم در فلان جلسه این را خواندید، گفت نوشتید؟ گفتم نه حفظش کردم! البته اینها همه به این برمی‌گردد که انسان در این مسیر چقدر احساس وظیفه کند. من تا به امروز سعی کردم، در هر زمینه‌ای برای امام حسین بهترین‌ها را فراهم کنم، یعنی اگر هر زحمتی می‌کشم بهترین باشد برای همین به دوستانم می‌گویم با بهترین لباس‌تان به هیأت بیاید، بهترین عطر را بزنید و ...

زمانی که فردی عاشق کسی است بهترین‌ها را برای او انجام می‌دهد، بهترین لباسش را می‌پوشد و بهترین عطر را می‌زند، ما هم عاشق امام حسین هستیم! بنابراین از نوع پوشش، پرچمی که در هیأت نصب می‌کردیم، از شعری که انتخاب می‌کنیم، از سبکی که می‌خواهیم اجرا کنیم، سعی می‌کنم همه این‌ها براساس فهم و شعور خودمان، بهترین باشد.

از همان ابتدا هم سعی کردم از بهترین افرادی که در این زمینه استخوان خرد کردند و سال‌های سال زحمت کشیدند، بهره ببرم. از محضر حاج‌آقای فیروز زیرک‌کار (ره) که در همه عرصه‌ها زبان‌زد بود، خیلی درس‌ها گرفتم. آقای انسانی، آقای عینی‌فرد، حاج‌منصور ارضی، آقای حدادیان، محمدرضا طاهری، محمود کریمی و... از بزرگانی بودند که محضرشان را درک کردم و درس گرفتم و همیشه مدیون آنها هستم و هیچ وقت آنها را فراموش نمی‌کنم.

درسی که حاج فیروز با نخواندش به مداح جوان داد

از اساتید خودتان به خصوص مرحوم حاج فیروز زیرک کار چه نکاتی را آموختید؟

زمانی که فردی عاشق کسی است بهترین‌ها را برای او انجام می‌دهد، بهترین لباسش را می‌پوشد و بهترین عطر را می‌زند، ما هم عاشق امام حسین هستیم! بنابراین از نوع پوشش، پرچمی که در هیات نصب می‌کردیم، از شعری که انتخاب می‌کنیم، از سبکی که می‌خواهیم اجرا کنیم، سعی می‌کنم همه این‌ها براساس فهم و شعور خودمان، بهترین باشد.

من اولین باری که محضر ایشان خواندم، به سال‌ها قبل برمی‌گردد. جلسه‌ای در مشهد بود که به حقیر هم گفته بودند ایشان هم دعوت بودند. اکثر مردم دوست داشتند حاج‌آقا فیروز بخواند و منتظر بودند که ایشان فیض بدهند. قبل از ایشان من چند دقیقه‌ای وقت مردم را گرفتم، آقای زیرک‌کار خیلی منقلب شدند. هیچ‌وقت فراموش نمی‌کنم، میکروفون را تقدیم ایشان کردم و با زبان‌شیرین آذری و فارسی، فرمودند من نمی‌خوانم من می‌خواهم گریه کنم، وقتی اینقدر خوب می‌خواند برای چه من بخوانم؟! ایشان نشست گریه کرد و نخواند. این درس برای من خیلی عجیب بود! تا چند روز فکر من درگیر بود که مگر می‌شود؟!

شاید آن سال‌ها نمی‌فهمیدم ولی الان می‌فهمم که وقتی یک کسی حاج‌فیروز زیرک‌کار می‌شود، شاید به خاطر نوحه‌هایش نباشد و کارهایی از این قبیل او را حاج‌فیروز زیرک‌کار کرده است. اولین باری که خدمت آقای محمود کریمی بودم، طوری با من برخورد کردند که این جلسه خودت است، راحت باش و راحت بخوان. این‌ها برای من خیلی ارزشمند است. این الطاف شامل همه نوکران می‌شود، به‌شرطی که ما یک مقداری متوجه شویم و ادب را رعایت کنیم و این ادب خیلی مهم است.

آن روز آقای زیرک‌‌کار با اینکه سن پدربزرگ من را داشتند، در نهایت ادب من را شرمنده کردند. این کارها باعث می‌شود انسان در این مسیر بیشتر ثابت‌قدم شود و بیشتر متوجه شود که اینجا حساب و کتاب و قاعده‌ای دارد. به جوان‌ترها می‌گویم واقعاً مداحی فقط خواندن نیست، مثلاً در جلساتی که تعداد ستایش‌‌گرها زیاد است و می‌خوانند، رفقا می‌گویند من هم می‌‌‌خوانم که حضرت زهرا (س) اسم من را هم بنویسند، یکی از اساتید من می‌فرمودند بعضی وقت‌ها وقتی در جلسه بخوانید، حضرت زهرا (س) اسم شما را خط می‌زند. صرفاً فقط خواندن نیست، بعضی جاهایی نباید بخوانید که حضرت اسم شما را بنویسند. البته این کار سختی است مخصوصاً‌ برای جوانی که تازه وارد عرصه شده و می‌خواهد دیده شود.

آقای انسانی به من می‌گفتند در زمان جوانی، به جلسه‌ای دعوت بودم که یکی از پیرغلامان هم دعوت بود. من جوان بودم و خیلی پرطمطراق می‌‌خواندم و همه دوست داشتند و منتظر بودند من بخوانم. من هم دو خط خواندم و بعد گفتم من می‌خواهم این عزیز بزرگوار بیشتر بخواند. همه اعتراض کردند و گفتند ما منتظر بودیم شما بخوانید! گفتم یک روزی هم در جوانی همه منتظر بودند ایشان بخواند، پس امروزی که برای ایشان است حتماً‌ یک روزی هم برای من است!

 

نوحه «با چشمای خیسم» با نوای امیر کرمانشاهی - دهه اول محرم ١٣٩۸

روی کلمه کلمه شعر، ملودی و محتوا آثار نظر می‌دهم

شما در این چند سال اخیر ارتباط بسیار نزدیکی با سجاد محمدی شاعر داشتید که ماحصل آن تولید نوحه‌هایی شده که با استقبال خوبی مواجه شده است. برای شکل‌گیری یک اثر چه فرایندی طی می‌کنید؟

برای این خانواده همه چیز باید بهترین باشد. تمام آثار تولید شده حاصل یک زحمت شبانه‌روزی است. آقای محمدی و دیگر رفقای شاعر در این سال‌ها زحمات بسیاری کشیدند. اکثراً افراد با نظرات من در حوزه شعر آشنا شدند، قبلاً تا صحبت من می‌شد شعرا می‌گفتند نه نه! خیلی شعر را تغییر می‌دهد و می‌گوید اینجا را اینطوری یا آنجا را آنطوری کنید. اما همه این حساسیت‌ها برای این است که بهترین محصول برای امام حسین (ع) تولید شود.

من روی کلمه کلمه شعر، روی ملودی، محتوا، مضمون و خلق قافیه و چیزهایی که در صنعت شعر و ادبیات و موسیقی وجود دارد،  با شاعران صحبت و بحث می‌کنیم. البته تمام این دیده شدن‌ها لطف و عنایت خودشان است. ما روی بعضی کارها، ۲۴ ساعت یا ۴۸ ساعت با هم بحث و مخاطب‌شناسی می‌کنیم. مسائل روز که در جامعه ساری و جاری است را در نظر می‌گیریم تا یک کاری تهیه شود. اصلاً اینطور نیست که ایشان یک کاری را بنویسند و من بروم در جلسه بخوانم! به دوستان هم پیشنهاد می‌کنم که واقعاً برای این کار زمان بگذارند.

نکته‌ای که همیشه با سجاد هم می‌گوییم این است که دقیقاً آثاری که ما فکر می‌کنیم می‌شود، نمی‌شود و آثاری که فکر می‌کنیم نمی‌شود، می‌شود! مثلاً کار تقاص را سجاد می‌گفت حالا یک چیزی گفتیم و بعد این اتفاق برای این کار افتاد و همه مردم با آن ارتباط برقرار کردند. امروز شاید بتوان گفت هر کسی سر و سرّی با دستگاه امام حسین (ع) داشته باشد، این اثر را شنیده است.

شعری را در هیأت می‌خوانم که قبلش با آن گریه کرده باشم

از بین این آثار اخیر، کدام یک بیشتر به دل شما نشسته است؟

من محال است کاری که به دل و جانم ننشیند را بخوانم! کارهایی که می‌خوانم حتماً قبل از آن، ولو یک قطره اشک با آن ریخته‌ام و دلم لرزیده است. من باید با کاری ارتباط برقرار کنم تا آن را بخوانم. صرفاً کاربردی نیست که مثلاً بگویم امشب دستم خالی است و این کار را بخوانم! اصلاً اینطوری نیست. نوحه تکراری می‌خوانم اما تن به هر شعری نمی‌دهم.

برای جذب افراد باید مطابق نظر اهل بیت کار کرد نه سلیقه خودمان

یکی از شاخصه‌های هیأت شما، جذب طیف‌های خاکستری در مناسبت‌های مختلف است، افرادی که هیأتی نیستند اما مخاطب هیأت شما هستند. چطور توانستید به این موفقیت برسید؟

من روی کلمه کلمه شعر، روی ملودی، محتوا، مضمون و خلق قافیه و چیزهایی که در صنعت شعر و ادبیات و موسیقی وجود دارد،  با شاعران صحبت و بحث می‌کنیم. البته تمام این دیده شدن‌ها لطف و عنایت خودشان است. ما روی بعضی کارها، ۲۴ ساعت یا ۴۸ ساعت با هم بحث و مخاطب‌شناسی می‌کنیم؛ مسائل روز که در جامعه ساری و جاری است را درنظر می‌گیریم تا یک کاری تهیه شود.

اولاً با سلیقه‌‌ای صحبت کردن مخالف هستم، دین ما دین جامع و کاملی است و همه چیز در آن نهفته است. اصلاً نیازی نیست که افرادی مانند من بیایند، سلیقه‌ای صحبت یا سلیقه‌ای عمل کنند. ما به‌کرات از بچگی شنیده‌ایم که «اِن الحسین مصباح الهدی و سفینه‌النجاة»، اگر کسی در حال غرق شدن باشد، کشتی نجات به سمت او حرکت می‌کند یا کسی که دارد غرق می‌شود به سمت کشتی می‌آید؟ کشتی به سمت او می‌رود! هدف کشتی هم این است که آن شخص را نجات بدهد، نمی‌گوید سفید یا سیاه است؟ قدش کوتاه است یا بلند؟ زشت است یا زیبا؟ می‌گوید من باید او را در هر شرایطی است، نجات دهم!

ما امروز در جامعه خیلی خط‌کش می‌گذاریم که این خط‌کشی‌ها غلط است. دین ما این خط‌کشی‌ها را نگفته است. مقام معظم رهبری هم مکرر گفتند که خط‌کش نگذارید! جمعیت حداکثری و جذب حداکثری اصطلاحاتی است که به کار می‌برند. جذب حداکثری زمانی اتفاق می‌افتد که ما این خط‌کش‌ها را برداریم. البته برای این جذب نباید خط‌ قرمز‌ها را رد کنیم.

آن طرفی‌ها با امام حسین مشکل ندارند با سلیقه ما تضاد دارند

در روایت دیگری داریم که امام حسین رحمت‌الله‌‌الواسع است، در این خصوص تأمل نکردیم. رحمت امام حسین محدودیت ندارد اما ما با سلیقه‌مان، آن را محدود کردیم. همان شخصی که ما فکر می‌کنیم اهلیتی با امام حسین ندارد، چون ظاهرش با ما فرق دارد، هم با امام حسین اهلیت دارد منتها عملکرد ما آنطوری که دین، خدا، پیغمبر و اهل‌بیت (ع) گفتند، نبوده است بلکه سلیقه‌ای بوده و موجب دوری او شده است. آن طرف با امام حسین مشکل ندارد با سلیقه‌های ما مشکل دارد و به‌همین خاطر نمی‌آید. وگرنه من با این آدم‌ها زندگی می‌کنم، همان آدمی که شما وقتی او را می‌بینید، ظاهرش را نقد می‌کنید،  تا صحبت کربلا می‌شود، چشم‌هایش پر از اشک می‌شود! پس این آدم با امام حسین اهلیت دارد. از حاج‌قاسم سلیمانی یاد کنم که در این خصوص جمله‌ای حکیمانه داشت.

زمانی که می‌شنوم فلانی که هیأت امام حسین می‌آمد و در این مسیرها بوده، الان مسیرش را عوض کرده و مسیحی شده است، قبول نمی‌کنم. زیرا اصلاً امکان ندارد کسی که محبت امام حسین (ع) در دلش باشد، بخواهد در این حد غفلت کند! این فقط یک غفلت لحظه‌ای و آنی است واِلّا هر کسی در این خاک کشور جمهوری اسلامی زندگی می‌کند، یک جایی خودش، یا خانواده‌اش، یا اجدادش سروسَّری با امام حسین دارند. اصلاً کسی که در این سرزمین باشد، محال است که با امام حسین سر و سّری نداشته باشد.

اگر کسی در حال غرق شدن باشد، کشتی نجات به سمت او حرکت می‌کند یا کسی که دارد غرق می‌شود به سمت کشتی می‌آید؟ کشتی به سمت او می‌رود! هدف کشتی هم این است که آن شخص را نجات بدهد، نمی‌گوید سفید یا سیاه است؟ قدش کوتاه است یا بلند؟ زشت است یا زیبا؟ می‌گوید من باید او را در هر شرایطی است، نجات دهم!

در این چند سال، درست است مردم با خیلی از مشکلات مواجه بودند و امروز نارضایتی‌هایی دارند و به‌حق هم است، بعضی وقت‌ها به دوستان می‌گویم کسی که انتقاد دارد با اصل نظام مشکلی ندارد با عملکردها مشکل دارد. ما خون‌ها و شهیدهای بسیاری در این کشور برای امام حسین دادیم، خون آن‌ها روی این خاک و این کشور است بنابراین محال است کسی در اینجا با امام حسین(ع) عجین نباشد. از این قشری که امروز نام آن قشر خاکستری گذاشته شده است غافل نباشیم، اینها همه امام حسین (ع) را دوست دارند، منتها ادبیات آنها ادبیات خشک نیست. با آنها نباید برخورد سلیقه‌ای داشته باشیم و تند صحبت کنیم. این روش‌ها در دین ما نبوده است.

پیامبر همیشه همه را در آغوش می‌کشید، کسی که سنگ به ایشان می‌زد یا خاکستر بر سرش می‌ریخت، با لبخند پیامبر مواجه می‌شد. روزی یکی از دوستان پیغمبر به ایشان عرض کرد آقا اینقدر جسارت می‌کنند شما باز هم لبخند می‌زنید؟! حضرت فرمودند کار من همین است، من پیغمبر مهربانی هستم، گفت نمی‌شود بگذارید ما یک عکس‌العملی داشته باشیم، حضرت فرمود اگر می‌خواهید اینها درست شوند، باید خودمان را درست کنیم، باید خودمان را اصلاح کنیم.

من دوست دارم این را به گوش همه برسانم، دین و امام حسین (ع) ما، دستگیری می‌کنند نه مچ‌گیری. امام حسین حجت خدا است، در گودی قتلگاه هم زمانی که خون از تمام بدنش می‌رود، زمانی که شمر روی بدن حضرت نشسته است و امام می‌داند کشته می‌شود؛ با اینکه آرزو شهادت و رسیدن به لقاالله را دارد، باز به شمر می‌گوید تو این کار را نکن. یعنی در گودی قتلگاه، هم می‌خواهد دست بگیرد، نمی‌خواهد مچ بگیرد! امروز ما چقدر توانستیم این راه را پیش ببریم؟

البته بازهم می‌گویم برای این کارها نباید از خط قرمزها فراتر رفت. اینهایی که در جامعه هستند و ما به آنها قشر خاکستری می‌گوییم، بچه‌های ما، برادرها و خواهرهای ما هستند، یعنی جدای از ما نیستند و ما باید به آنها کمک کنیم.

یهودی که با عزاداری محرم، مسلمان شد

از توفیقاتی که در جذب این قشر داشتید هم بگویید.

دین و امام حسین(ع) ما، دستگیری می‌کنند نه مچ‌گیری. امام حسین در گودی قتلگاه هم زمانی که خون از تمام بدنش می‌رود، زمانی که شمر روی بدنش نشسته و می‌داند کشته می‌شود؛ با اینکه آرزوی شهادت دارد، باز به شمر می‌گوید تو این کار را نکن. یعنی می‌خواهد دست بگیرد، نمی‌خواهد مچ بگیرد!

مثلاً برای محرم امسال، در فضای مجازی شخصی به من پیام داد که شما امسال هم در ورزشگاه جلسه می‌گیرید؟ ما امسال نمی‌خواستیم دوباره در ورزشگاه تختی جلسه بگیریم، یکی از دلایل عمده‌ای که دوباره به ورزشگاه رفتیم همین پیام بود و انگار ما را بیدار کرد. آن شخص در پیامش نوشته بودم، من در آمریکا زندگی می‌کنم، محرم سال قبل به ایران و منزل اقوام در مشهد آمده بودم، دیدم اطراف خانه سروصدا می‌آید و جمعیتی دارند زمزمه می‌کنند. به فامیلم گفتم اینجا چه خبر است؟ گفت در این ورزشگاه روبروی خانه ما برای امام حسین عزاداری می‌کنند، گفتم عزاداری؟! گفت بله! گفت می‌خواهی ببینی؟ از پشت‌بام خانه ما مشخص است بیا برویم پشت‌بام! آمدیم روی پشت‌بام و من آنجا منقلب شدم و به او گفتم اگر ما هم بخواهیم برویم به ما اجازه می‌دهند؟ گفت بله! آمدیم و من خیلی منقلب شدم و به او گفتم چقدر دین شما خوب است، چقدر امام حسین شما خوب است! می‌خواهم مسلمان بشوم! بعد پرسیده بود، امسال همان ورزشگاه مراسم دارید، می‌خواهم برنامه‌ریزی کنم به ایران بیایم؟

از این اتفاقات زیاد افتاده است، یک یهودی ساکن آمریکا اینطور منقلب می‌شود، بعد کسی را که در این کشور زندگی می‌کند، حذف می‌کنیم؟ جوانان این کشور امام حسین را دوست دارند و در مکتبی بزرگ شده است که مادر و پدر او با روضه امام حسین (ع) عجین بوده است و حالا خودش غفلت دارد که البته ما در غفلت او خیلی موثر هستیم. اینها را نباید کنار بزنیم ولی متاسفانه توجه نمی‌کنیم.

جوانان ما دچار غفلت هستند اما عنادی با اهل بیت (ع) ندارند

یعنی روش سلیقه‌ای رفتار و عملکرد ما موجب دوری این افراد از دین و امام حسین(ع) شده است؟

ما باید آنطور که دین و حضرات گفتند، عمل کنیم، اصلاً بحث سلیقه نیست. وقتی طرف در کوچه با خمره شراب آمد و با یکی از حضرات روبرو شد، راهش را کج کرد و رویش را به دیوار کرد تا آقا او را نبیند. آقا خودشان دنبال او رفتند، به شانه او زدند و گفتند در هیچ شرایطی روی خودت را از ما برنگردان! دیگر از این پرواضح‌تر چه داریم؟ پرواضح‌تر از سفینه‌النجاة بودن امام حسین(ع) چیست؟! گاهی یک ریشه‌ای عناد و مشکل دارد و اما گاهی تنها غفلت دارد، نوع برخورد با هردو متفاوت است، امروز اکثراً در جامعه ما غفلت دارند. آن‌ها عنادی با دین و اهل بیت (ع) ندارند، بلکه دچار غفلت هستند. ما باید برای همه بغل باز کنیم تا آن‌ها را جذب کنیم.

هیأتی‌ها برای کمک به مردم از «شکل‌کار » دوری کنند

هیأت‌ شما در حوزه خدمات اجتماعی با جریان «هم‌قصه‌ها» کمک‌های بسیاری دارد، چرا در این حوزه وارد شدید؟

گاهی یک ریشه‌ای عناد و مشکل دارد و اما گاهی تنها غفلت دارد، نوع برخورد با هردو متفاوت است، امروز اکثراً در جامعه ما غفلت دارند. ما باید برای همه بغل باز کنیم تا آن‌ها را جذب کنیم.

نوکری کردن برای امام حسین (ع) صرفاً به گریه کردن و سینه زدن نیست، هر کدام از ما باید جلوه‌ای از اهل‌بیت (ع) باشیم. ما نمی‌‌توانیم امام یا آن کشتی نجات باشیم باشیم، ولی می‌توانیم یک جلوه‌ای از آن باشیم. اهل‌بیت (ع) در زمان خودشان پناهگاه و مأمن مردم بودند یعنی مردم در گرفتاری‌‌ها و مشکلات به آنان پناه می‌آوردند. امروز هم باید مردم بتوانند به نوکرهای اهل‌بیت (ع) پناه بیاورند، این یعنی آن مسیری که امام حسین (ع) برای ما تعریف کرده است، غیر از این باشد باز همان سلیقه است. ما باید به سمت مردم برویم و بفهمیم درد و مشکل آنها چیست؟

البته با احترامی که برای همه دوستان قائل هستم خوب است در این حوزه خدمات اجتماعی کمی از شکل کار بیرون بیاییم. آقا میثم مطیعی قبل از دهه محرم برای خوزستان، یک پستی گذاشت که الآن دیگر وقت پست گذاشتن و توییت کردن نیست، باید وسط میدان بیاییم، این خوب است که از شکل کار بیرون بیاییم. اینکه ما محرم نمی‌گیریم و خرج محرم را به آنجا می‌دهیم، غلط است. اولاً آدم وقتی نماز می‌خواند باید روزه هم بگیرد، روزه می‌گیرد باید نمازش را هم بخواند نمی‌تواند بگوید من روزه می‌گیرم ولی نماز نمی‌خوانم یا برعکس. اوایل جنگ پیش امام (ره) آمدند که پول هیأت و مراسم را در جبهه هزینه کنیم، امام فرمودند کار امام حسین (ع) را انجام دهید و روضه‌ها را برقرار کنید، این‌جا باید وظیفه خودش را انجام دهد، آنجا هم باید وظیفه خودشان را انجام دهند. اینکه من هیأت را تعطیل کنم و به خوزستان بروم یا هزینه هیأت را برای خوزستان بگذارم، کاملاً کار اشتباه و غلطی است.

مردم ما در حوزه کمک‌رسانی و خدمات اجتماعی بی‌نظیر هستند. شب عید غدیر از لحاظ اطعام و پذیرایی مشهد درحال منفجر شدن بود. افراد به احسن‌ وجه با حفظ تمام پروتکل‌ها درحال اطعام و خدمات رسانی بودند. این پروتکل‌ها هزینه‌های مضاعف به هیأت‌ها گذشته اما بازهم اجرا می‌کنند.

همین که می‌خوانم عنایت اهل بیت است

اهل بیت (ع) چه عنایت‌هایی به شما داشتند؟

نوکری برای امام حسین (ع) صرفاً به گریه و سینه زدن نیست، هر کدام از ما باید جلوه‌ای از اهل‌بیت (ع) باشیم. اهل‌بیت (ع) در زمان خودشان پناهگاه و مأمن مردم بودند. امروز هم باید مردم بتوانند به نوکرهای اهل‌بیت (ع) پناه بیاورند

عنایت‌هایی بسیاری داشتند که از سرم هم زیاد است. همه این‌هایی که می‌گویم توفیق است وگرنه من اندازه این‌ها نیستم که بخواهم روضه برگزار کنم، این همه جمعیت بیایند، قشر خاکستری بیایند و این همه کارهای اجتماعی انجام دهیم، اینها همه توفیق است؛ واِلا من حتی نمی‌توانم دکمه پیراهنم را ببندم.

در زمان مشکلات به حضرت زهرا متوسل می‌شوم

اگر دلتان بگیرد، به کدام یک از ذوات مقدس توسل می‌کنید و روضه می‌خوانید؟

امام حسن عسکری (ع) فرمودند: هر کس در این عالم گرفتار می‌شود به یکی از ما ذوات مقدس متوسل می‌شد اما خود ما در گرفتاری‌هایمان به مادرمان فاطمه زهرا (س) متوسل می‌شویم، من هم در زمان مشکلات متوسل حضرت زهرا (س) می‌شوم. زمزمه‌ای می‌کنم یا مداحی گوش می‌دهم، فرقی هم نمی‌کند چه کسی بخواند، مهم آن چیزی است که می‌‌خواند.

مداحی کار فرهنگی است برخورد و تذکر در این حوزه هم باید فرهنگی باشد

برای جلوگیری از اشتباهات در حوزه مداحی و ستایشگری معتقدید باید بزرگترها وارد عرصه شوند یا نهادهایی مانند کانون مداحان؟

در خصوص خطاها اول باید شناسایی شود و بعضاً سازمان تبلیغات یا بزرگان این عرصه اقدامی کنند. کار مداحی و سخنوری، کار فرهنگی است، اگر ما یک زمانی هم می‌خواهیم برخوردی انجام بدهیم، این برخورد باید فرهنگی باشد، خدایی ناکرده برخورد امنیتی و نظامی نباید باشد. نمونه‌هایی هم داشتیم بعضاً برخوردهایی صورت گرفته که اثر سوء گذاشته است.

این برخوردها هم چیزی نیست که ما بیاییم جلوی دوربین و در فضای مجازی نشر دهیم بلکه باید دوستانه حل شود و نباید بیرون از خانواده برود. دین ما دین آبروداری است و دین آبروریزی نیست و تحت هر شرایطی باید آبروداری کنیم. در هر صورت چه کانون مداحان به عنوان زیرمجموعه سازمان تبلیغات چه بزرگان این عرصه باید با حفظ آبروی افراد اقدامی کنند.

 

بخش دیگری از مصاحبه خبرگزاری فارس با امیر کرمانشاهی

انتهای پیام/

منبع: فارس

کلیدواژه: امام حسین ماه محرم مداح اهل بیت امیر کرمانشاهی محمود کریمی یهودی قشر خاکستری مقام معظم رهبری امیر کرمانشاهی برای امام حسین فیروز زیرک کار بهترین ها قبول نمی کنم امام حسین امام حسین ع راه اندازی حاج فیروز حضرت زهرا سمت او امام رضا سلیقه ای اهل بیت من خیلی دین ما سال ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۸۲۰۹۵۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

مداحی که منبعش گوگل است به درد مداحی نمی‌خورد

زینب حسینی روش: فرهنگ مدح و مداحی یکی از عوامل مهم در ترویج اندیشه اسلامی شیعی و تثبیت آن در طول تاریخ ایران اسلامی به شمار می‌رود و در طول تاریخ مداحان و شاعران فراوانی با استفاده از اشعار، سیره و رفتار اهل بیت (ع) را با اسلوب‌های هنری و قالب‌های جذاب پایدار و تأثیرگذار توصیف و به مخاطبان انتقال دادند.

هیأت فرصتی برای پرورش انسان و انسان‌سازی است که اگر به این مقوله بها داده نشود و آموزش‌های لازم صورت نگیرد، خسارتی را در پی خواهد داشت و چون مداحان و هیأت‌های مذهبی با جمعیت قابل‌ملاحظه‌ای از افراد جامعه به‌ویژه جوانان و نوجوانان در ارتباط هستند می‌توانند نقش مؤثری در تربیت آنان داشته باشند بنابراین اگر محتوایی که مداحان و هیأت‌های مذهبی به مخاطبان خود می‌دهند، غنی نباشد ممکن است تربیت دینی جوانان به‌ویژه انگیزه حضور مردم در مجالس دینی با چالش روبه‌رو شود.

بر همین اساس  با قاسم رضایی مداح اهل بیت (ع) گفت‌وگو کردیم که نگاهتان می‌شود:

*از نقطه شروع مداحی بفرمائید و اینکه چطور وارد این عرصه شدید؟ از محضر کدام اساتید در این زمینه بهره بردید؟

اجازه می‌خواهم با یک شعر شروع کنم؛

هر کس به نوحه خوانی او انتخاب شد / ‏از انتصاب حضرت ختمی ماب شد

مداح شد ز روز ازل هر کسی گلش / ‏مخلوط با غبار ره بوتراب شد

این انتصاب ما که بر او نوحه گر شویم / ‏ قبل از ولادت من و عالیجناب شد

بر هر زبان اجازه ذکرش نمی‌دهند / ‏ خفاش کی مدیحه گر آفتاب شد

زیر سوال گر برود ذاکر علی / ‏ باید برای فاطمه فکر جواب شد

رحمت به محتشم که به یک نوحه خوانی اش / ‏ مرغ هوا و ماهی دریا کباب شد

فردا که پرسش از همه گردد چه داشتی / ‏ گوید حسین: نوحه سرایان حساب شد

در همین ابتدا بگویم که من حقیقتاً شرمنده اهل بیت هستم، از این جهت وقتی جایی می‌روم خجالت می کشم که بگویم مداحم و می‌گویم من استاد دانشگاه هستم. یک زمانی در جوانی بدون لکنت می‌گفتم من مداحم.

حتی زمانی که در سپاه منصب داشتم هر جا می‌رفتم می‌گفتم بگویید ذاکر امام حسین (ع) است اما الان دیگر رویش را ندارم و خود را شرمنده آل الله می‌دانم. من هم مانند همه شیعیان در دامن پرمهر مادرم حب اهل بیت را دریافت کردم. دایی من مرحوم مشهدی جمال قلی بیگی شاعر و نوحه سرا بود و درس خوانده مکتب خانه بود می‌گفت و می‌نوشت بعد همان را با صوت بسیار خوش می‌خواند. عمویم هم در سال‌های قبل از انقلاب وقتی که با هیأت روستا به مشهد مشرف می‌شدند نوحه می‌خواند، آن زمان شاید چهل پنجاه تا ضبط صوت می‌گذاشتند و صدایش را ضبط می‌کردند. مردم می‌گفتند استاد سبزعلی وقتی نوحه می‌خواند دیگر احتیاجی به روضه نیست. ایضا مرحوم پدرم هم خوش صدا و مشوق خوبی برای ما بودند روستای ما روستای پرجمعیتی بود. یک معلمی داشتیم که اهل نیشابور بود، هیأت را ایشان در روستا بنا کرد، در این هیأت نهج‌البلاغه و رساله امام را برای مردم می‌خواند البته به دلیل شرایط خفقانی که بود می‌گفت رساله آیت الله خویی یا فلان مرجع است.

یادم است که اولین نوحه‌ام را شب ششم محرم برای حضرت قاسم (ع) خواندم، حتی شعرش هم یادم است؛

خواهرم از حرم گلاب و قرآن بیار که به میدان رود نوگل باغ بهار

قاسم بن الحسن پوشد از خون کفن من غریبم

این اولین باری بود که من خواندم، لرزیدم ولی خواندم از یک طرف عمو و از یک طرف دایی مشوق من بودند نوحه که تمام شد و ترس من هم از خواندن جلوی جمع تمام شد.

من فقط نوحه می‌خواندم، تا اینکه انقلاب شد. یکی از دوستان ما که در دفاع مقدس به شهادت رسید ایشان اهل دعا و نیایش، دعای کمیل و زیارت عاشورا بود.) شهید شکرالله غفوری (ما آن موقع اصلاً غیر از دعای توسل بقیه دعاها را نمی‌شناختیم، این شهید بزرگوار بود که دعا و زیارت خواندن را باب کرد. من هم کنار ایشان می‌خواندم، تا اینکه پایم به جبهه باز شد، مخصوصاً در پادگان آموزشی سپاه چون من خوش صوت بودم فرمانده پادگان هر جایی که من را می‌دید در برنامه‌های مختلف صبحگاه، شامگاه و غیره دعوت به خواندن می‌کرد. تا اینکه کم کم علاوه بر نوحه سایر جوانب مداحی را مانند دعا و مناجات را هم شروع کردم. البته شهید جمال قریشی که معاون فرهنگی پادگان بودند خیلی راهنمایی می‌کرد.

در عنفوان جوانی در روستایمان یک کتابخانه با چهار هزار عنوان کتاب راه انداختم، اما متأسفانه یک روز که از جبهه برگشتم دیدم یک عده کتاب‌ها را ورق ورق کرده و در بین میوه‌های چیده شده گذاشته بودند. خیلی ناراحت شدم و با گریه به خانه برگشتم و ماجرا را برای مادرم تعریف کردم. مردم هم که از ارزش این کتاب‌ها آگاه نبودند آنها را برای استفاده در باغ برداشته بودند، برگشتم و از باغ‌ها آن مقداری که سالم مانده بود را جمع کردم که چیزی حدود صد و پنجاه عنوان می‌شد.

علاوه بر خواندن کم کم مطالعه‌ام هم زیاد شد و شروع به نوشتن هم کردم. برای شهید بهشتی یک مقاله نوشتم، در جبهه جایزه گرفتم راجع به نهج‌البلاغه هم یک نوشته دارم. یادم هست که درباره نهج‌البلاغه نوشته بودم: دری است از درهای بهشت، به عثمان بن حنیف دنیا شناسی می‌آموزد برای حسن بن علی (ع) فلسفه بلند هستی، را تبیین می‌کند طلحه و زبیر را به محاکمه می‌کشد، شیطنت معاویه را برملا می‌کند و ابوموسی اشعری را در پیشگاه وجدان به محاکمه می‌کشاند.

*شما کدام لشکر بودید؟

ابتدا کردستان و گردان‌های جندالله و در سومین اعزام به لشکر ۷۲ رفتم، تقریباً پای ثابت دوکوهه و دعای کمیل و عزاداری‌ها بودم. در آن دوران جواد علی گلی، رضا پوراحمد و حاج محسن هم بودند. خواندن برای یگان‌های رزم و تشییع شهدا همیشه بود. بعد از جنگ من مسئولیت دایره قضائی و انضباطی نیروی زمینی سپاه را عهده دار شدم. در آن موقعیت هم باز پای ثابت حسینیه امام خمینی (ره) در پادگان شهید صفوی بودم، در شهادت‌ها و ولادت‌ها می‌خواندم. آقا عزیز همیشه می‌گفت یا رضایی بخواند یا آهنگران، مداح از بیرون نیاورید. ایشان به شدت با مداحان سلبریتی مخالف بود. آقا عزیز جعفری علاوه بر اینکه یک چهره نظامی هستند به شدت هم فرهنگی، دقیق و منظم هستند. تقریباً از این سال‌ها بود که در وادی مجموعه مداحان افتادم. می‌توانم بگویم از هفت هشت نفری که در این برهه با آنها آشنا شدم بهره زیادی بردم. دو جلد کتاب هم در این خصوص دارم. آبرومندان درگاه حسین (ع)، یازده پیرغلام که از دنیا رفتند. جلد دوم زندگینامه ۷۲ نفر از پیرغلامان از استان‌های مختلف را نوشتم و بسیار برایم جذاب بود.

مرحوم آقای میرزاعلی آهی را از سال ۶۰ می‌شناختم، ایشان فرمانده کمیته استان سیستان بود خیلی نمی‌توانستم ایشان را ببینیم گاهی در یادواره شهدا یا تشییع شهیدی می‌شد که می‌دیدم. از سال ۲۶ ارتباطم با ایشان مانند پدر و فرزندی شد. ایشان بنده را به نوشتن و تألیف کتاب ترغیب می‌کردند. تا آن زمان من زیاد نوشته بودم اما دنبال کتاب شدنش نبودم که ایشان دستور دادند، بعد از آن تا کنون ۴۰ عنوان کتاب تألیف کردم که حدود ۶۴ تایش چاپ شده و مابقی هم در حال چاپ است. از دیگر بزرگوارانی که من از آنها آموختم مرحوم نادعلی کربلایی است، فرزند ایشان شهید حسین کربلایی همرزم ما بودند، دو تا از فرزندانشان در جبهه شهید شدند. استاد دیگر حاج اسماعیل ولی خانی بودند که حقیقتاً نظیر نداشتند، ایشان هم پدر دو شهید بودند. نام و زندگینامه این دو مداح گرامی هم در کتابم آورده‌ام.

از زمانی که بسیج مداحان را تأسیس کردیم با افرادی ارتباط گرفتم که فوق العاده بودند، مانند مرحوم حاج محمود اکبرزاده در مشهد، هر وقت که برای مأموریت به مشهد می‌رفتم به نجاری ایشان سر می‌زدم، می‌نشستم و با ایشان صحبت می‌کردم و از ایشان اجازه می‌گرفتم که کارم را در خراسان شروع کنم. اگر بخواهم کلی بگویم همیشه سعی کردم از همه آدم‌ها حتی از یک بچه‌ای که می‌دیدم سرمشقی بگیرم. یادم هست در یک سفر کربلا یک آقای مداحی قرآن را به غلط خواند، یک پسربچه هشت ساله درگوشی به این آقا تذکر داد که شما اشتباه خواندید، ایشان هم عصبانی شد و فریاد زد گفت بچه برو بگو بزرگترت بیاد پسربچه گفت من نمی‌خواستم خودم را معرفی کنم من حافظ کل قرآن هستم، داستان آن روز پسربچه و مداح استاد من شد که اگر کاری را بلد نبودم ورود نکنم. این آموزه دین هم هست و اهل بیت به این مساله توصیه فرمودند که اگر کسی علم کاری را نداشت وارد آن کار نشود که این عین جهالت است. زندگینامه مرحوم علامه، حاج اکبر ناظم، آقا مصطفی هاشمی دانا، خالق فکری اردبیلی و بعضی عزیزان دیگر را نوشتم و سعی کردم از هر کدام بیاموزم.

*درباره آثار و تالیفاتتان در زمینه مداحی بفرمائید؟ از بین کتاب‌های خودتان کدام را مهم‌تر می‌دانید و علتش چیست؟

تالیفات بنده در سه حوزه متمرکز است؛ حوزه اول که تخصصم است حوزه حقوقی است. در حال حاضر چند تا از کتاب‌های حقوقی من در دانشگاه تدریس می‌شود که یکی از آنها را خیلی دوست دارم. کتاب «حق بر آموزش» مطالعه تطبیقی لوازم و مقتضیات بر آموزش در تمام دنیا کار شده است. این کتاب در خصوص حقوق عمومی نوشته شده و رسته‌های مختلفی دارد. جهاد دانشگاهی نام کتاب را به «حقی بر آموزش در اسناد بین‌المللی و داخلی» تغییر داده است. از جمله بخش‌های این کتاب می‌توان به معلولین و آموزش، کودکان کار و آموزش، بازماندگان تحصیل و آموزش، زبان مادری و آموزش، ادبیات دینی و آموزش، جامعه شناسی، بومی سازی آموزش، لیبرالیسم و آموزش، سوسیالیسم و آموزش اشاره کرد.

حوزه دوم تالیفات بنده حوزه کتاب‌های تاریخی و فقهی است. کتاب «هدایت پنهان» تقریباً سه چهار بار چاپ شده است، این کتاب در خصوص نقش شبکه وکالت در پیام رسانی ائمه علیهم السلام به مردم است. از زمان حضرت جواد (ع) ارتباط مردم با اهل بیت خیلی بسته شد، اما حدود سی وکیل داشتند و از این طریق با مردم ارتباط می‌گرفتند.از جمله وکلای ائمه در این دوران علی بن یقطین، علی بن مهزیار، حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) و نواب اربعه بودند. این کتاب هم کتاب خوبی است که در رسانه هم از آن رونمایی شد. علامه جوادی آملی کتاب را که دیدند بوسیدند و هم از اسم کتاب هم از موضوع کتاب تقدیر کردند.


 

سومین حوزه تالیفات من حوزه مدیحه سرایی اهل بیت (ع) و شهدا است. چند کتاب درباره شهدا نوشتم، از جمله کتاب «دایره‌المعارف نینوا» که درباره شهدای تیپ نینوا است. اما در حوزه مداحی سه تا از کتاب‌هایم را خیلی دوست دارم. کتاب «چهره بی غبار عاشورا در مقتل» یک کتاب ۶۶۰ صفحه‌ای است که آیت الله حسینی اراکی در مقدمه آن نوشتند این کتاب در اسلام بی نظیر است. این کتاب تدریس هم شده است. در این کتاب ۱۰ عنصر مقتل شناسی را بررسی کردم. فایل کامل این کتاب را به یکی از مراکز مهم فرهنگی فرستادم، یک ماه بعد یک نفر از آن مجموعه با من تماس گرفت و گفت کتاب شما را بررسی کردیم، بسیار عالی است اما در اولویت ما نیست. گفتم می‌دانم اولویت شما این است که سی شب ماه رمضان تو دعا بگذارید، اگر اولویت فکر و تفکر بود الان به اینجا نمی‌رسیدیم. روزی جامعه مداحی از مراجع تقلید اجازه نقل حدیث داشتند اما امروز بعضی مداحان در پوشش خود دچار مشکل هستند، بعضی همین حکم ساده تشبه به کفار نداشتن را رعایت نمی‌کنند لباس‌های تنگ یا خارج از شأن یک مداح می‌پوشند و کار خود را هم درست می‌دانند. متأسفانه مرجع اطلاعات بسیاری از مداحان و حتی برخی از روحانیون سرچ گوگل شده است، حتی مقتل را هم از سرچ گوگل به دست می‌آوردند و همین عدم مطالعه باعث شده تا برخی اطلاعات غلط را به مخاطب خود انتقال دهند.

به هر صورت در این کتاب شانزده عنصر مقتل شناسی بررسی شده است. در جلد دوم آن از دلایل «ما رایت الا جمیلا» گفتم. آیت الله جوادی آملی بر این کتاب تقریض کردند. در این کتاب ۶۰۰ صفحه‌ای چند عنصر مهم و اساسی از ۱۰ عنصر مقتل شناسی را تشریح کردم و همه مطالبی هم که بیان شده بر اساس مبانی دینی، فقهی، روایی و قرآنی بوده است.

کتاب دیگری که جلد سوم همین مجموعه است کتاب فنون مداحی و روضه خوانی است که در آن از فن فهرست کردن، فن گریز، فن روانشناسی زیبایی، اخفا و اظهار خواندن در روضه خوانی و غیره گفتم. این مجموعه سه جلدی شامل چند هزار صفحه است. متأسفانه متولیان بارها قول مساعدت دادند هنوز یک ریال هم کمک نکردند، مسئولی دیگر قول کاغذ دادند که آن هم محقق نشد، رئیس یک مجموعه شهرداری تهران کلی از کتاب تعریف کردند اما الان دو ماه است که جواب تلفن من را هم نمی‌دهند. اما دو خانم و دو تا خواهر شجاع آمدند پای کار و ویراستاری این کتاب را پذیرفتند. برای این کتاب پیش فروش هم گذاشتیم که چند نفر از مداحان نفر آمدند و هر کدام با یک میلیون تومان کتاب را پیش خرید کردند. دو کتاب دیگر هم در حوزه اهل بیت (ع) تألیف کردم. یکی از این کتاب‌ها خلاصه آن مجموعه سه جلدی و با عنوان «چه بخوانیم» است. برای این کتاب هم از یک طلبه خواستم تا منابعش را جمع‌آوری کند. کتاب برای راحتی کار مداحان و روحانیون در قطع کوچک و جیبی است.

متأسفانه ما در کشور مشکل عزم داریم، عزم جدی در خیلی از امور و حوزه‌ها دیده نمی‌شود، به خصوص حوزه‌هایی مانند اقتصاد، خودرو، فرهنگ و امثال آن با ضعف عزم مواجه هستند. در خصوص مداحی هم به نظرم شاید فقط بنیاد دعبل با همه گرفتاری‌هایی که دارد، باز هم کارش را درست انجام می‌دهد. اما بقیه تشکل‌ها خیلی فعال نیستند و گویی فقط یک اسم دارند، ضربه‌ای که تشکل‌های مختلف به جامعه مداحی زدند، ضربه سختی است که راحت نمی‌توان جبران کرد. از وقتی که این تشکل‌ها ایجاد شد مجامع الذاکرین کمرنگ شد، برخی ازمجامع ۵ هزار جمعیت داشت، ماه رمضان‌ها جا برای نشستن نبود، جلسات آقای اکبرزاده مشهد جا شاید نبود، البته خود آقای اکبرزاده هم کاریزما داشتن اما به هر نحو مجمع کارش را درست انجام می‌داد اما متأسفانه تشکل‌ها حتی همان بسیج مداحان که من خودم راه انداختم، اخلال در کار ایجاد کرد.

من از روز اول هم با این کار مخالف بودم، معتقدم هیأت رزمندگان به تمام هیئات کشور لطمه زده است، از وقتی هیأت رزمندگان رو آمد هیأت‌های شهرها و استان‌ها به صورت نیمه تعطیل درآمدند، الان خود هیأت رزمندگان هم این‌طور شده است. طوری که الان وقتی برنامه‌ای می‌گیرند زیاد رسانه‌ای نمی‌کنند، مراسم دعای ندبه شأن ازنظر کمّی تقلیل پیداکرده است، این را از آمار صبحانه‌هایی که آماده می‌کنند، می‌گویم. در حالی که برخی جلسات هفتگی در هیأت‌ها بیش از سیصد نفر حضور دارند، آنها نه رسانه دارند، نه امکانات خاص دیگری.


 

ساسا تعریف شما از فن مداحی چیست و اصلی‌ترین کارکرد فن مداحی را در چه چیزی می‌بینید؟

رهبر معظم انقلاب درباره مداح و مداحی فرمودند: «مادح خورشید مداح خود است»، در همین جمله کوتاه رازها نهفته است. مداح باید بداند که مدح خورشید می‌کند. امروز بزرگترین اشکال مداحان ما این است که مداح نیستند و مداحی را فقط برای مداحی انجام می‌دهند، مانند نمازی که کسی فقط برای رفع تکلیف انجام می‌دهد. واضح است که چنین نمازی انسان را به معراج نمی‌برد. مداحی که صرفاً برای رفع تکلیف باشد نیز اثری نخواهد داشت، از آن بدتر زمانی است که مداح به قصد خودنمایی بخواند. گاهی هیأت‌ها یا مداح اینقدر درگیر بنر و پوستر و تبلیغات می‌شوند که از اصل کار مداحی و برگزاری هیأت غفلت می‌کنند. گاهی هم این حجم از توجه به فرعیات و ظواهر برای پوشاندن ضعف‌های اخلاقی و فنی است. در گذشته این همه طلاق در جامعه مداحی وجود نداشت اما امروز متأسفانه هست. همه اینها به این دلیل است که ما تعریف درستی از مداحی نداریم.

مداحی چیست؟ آیا صرف اینکه یک نفر برای دیگران بخواند، این مداحی است، اگر این باشد که خواننده‌ها هم همین کار را می‌کنند. مداحی چیزی فراتر از خواندن است، مداحی یعنی به درستی معرفی کردن مادح. امام رضا (ع) فرمودند: درباره ما چیزی از خود نگویید، بلکه همان را بگویید که ما راجع به خودمان گفتیم. داستان جالبی در این باره از امام صادق (ع) نقل شده است؛ شخصی بر امام صادق (ع) وارد شد دست روی سینه گذاشت و گفت السلام علیک یا شریف، شریف صفت و ویژگی خوبی است ظاهراً این فرد حرف بدی نزده بود امام صادق (ع) قبل از اینکه جواب سلام این شخص را بدهند فرمودند برادر کنیه تو چیست گفت ابوعبدالله امام فرمود سلام علیکم یا ابوعبدالله، گفتند ما را به کنیه خودمان بخوانید، از خودتان برای ما کنیه درست نکنید. این برخورد امام اهمیت مداحی و درست سخن گفتن درباره اهل بیت (ع) را می‌رساند، نمی‌شود هر حرفی را درباره این بزرگواران زد. فرمودند: «ان امرنا صعب مستصعب» امر ما سخت دشوار است. اما متأسفانه امروز برای خیلی‌ها راحت شده و راحت به این قضیه نگاه می‌کنند. هر فردی با چند مستمع و یک بلندگو و یک شال گردن و خواندن خود را مداح می‌داند، اینها خوب است اما کافی نیست. مداحی اهل بیت (ع) امر خطیری است و کسی که پا در این عرصه می‌گذارد باید از جهات مختلف علمی، اخلاقی و عملی روی خود کار کند. مداحی که می‌آید در رسانه ملی می‌گوید مرا به لاک مشکی آن خانم پشت دسته عزایت ببخش، معلوم است که یا چیزی از احکام دین نمی‌داند یا می‌داند و اهمیت آن را متوجه نشده است. کسی که لاک می‌زند جدای از آنکه خود را در پیش نامحرم تزئین کرده که حرام است نماز و طهارتش هم به مشکل برمی خورد، وقتی یک مداح چنین حرفی می‌زند به طور ضمنی این عمل غلط را تأیید کرده است.

به قول شاعر:

دلم قربانی آن سر که با خنجر کند بازی / ‏ به روی نیزه دست افشان، رود تا سر کند بازی

مرا روزی خور خوان خسان کردند و می‌ترسم / ‏ در این بازار، زر با حرمت بوذر کند بازی

چو واعظ پایبند صحبت خود نیست، جادارد / که حرمت بشکند، محراب با منبر کند، بازی

خدا فرمود: با جبرائیل دنیا جای بازی نیست / ‏ که با انگشتری، یک لحظه پیغمبر کند بازی

مرا در دل به گاه مرگ این یک آرزو باقی است / ‏ که ابراهیم دل با آتش محشر کند بازی

خلاصه بگویم، فن مداحی این است که مداح از همه علوم بداند، عربی بلد باشد، چرا که همه کتاب‌های ما یا ترجمه عربی شده یا از عربی ترجمه شده است. مداح باید بتواند از این کتاب‌ها استفاده کند. الان متأسفانه اگر کتاب نفس المهموم را جلوی بسیاری از مداحان بگذارید نمی‌توانند بدون غلط از رویش بخوانند. یا کتاب «قَمْقامِ زَخّار وَ صَمْصامِ بَتّار» فرهاد میرزا معتمد الدوله، این کتاب هم کتاب باارزشی است، اما چند نفر با آن آشنا هستند یا می‌توانند از رو بخوانند. متأسفانه مداحان ما با کتاب‌های مرجع آشنایی ندارند. من جایی برای آزمون و تست رفته بودم، به یک نفر گفتم چه کتاب مقتلی خوندی گفت جلد یک و دوی گلچین احمدی، گفتم آن کتاب ده جلد است باید همه اش را می‌خواندی اما این مقتل نیست. پرسیدم دیگر چه خواندی گفت لهوف گفتم معنی لهوف را می‌دانی گفت احتمالاً جمع لحاف است، یعنی این بنده خدا اصلاً کتاب را نمی‌شناسد و فقط یک چیزی شنیده است.

وقتی یک نفر حتی معنی نام کتاب را نمی‌داند، چطور می‌خواهد از این کتاب برای مردم نقل کند. به همین دلیل است که می‌گویم مداح باید با علوم مختلفی که با مداحی در ارتباط است مانند عربی، علم رجال، صرف و نحو و غیره تا حدودی آشنایی داشته باشد. باید با راویان صحیح حدیث و جاعلان حدیث آشنایی داشته باشد تا دچار اشتباه نشود، ما حتی در برخی از کتب حدیثی، احادیث جعلی داریم، مداح باید حواسش به این مسائل باشد، هر حرفی را نقل نکند هر مطلبی که از هر کتابی خواند بلافاصله برای مردم بازگو نکند، کتب مرجع را بشناسد، احادیث و روایات معتبر را بشناسد و از آنها استفاده کند. مداحی که با کتاب و مطالعه سروکار ندارد و محل رجوعش سرچ گوگل است به درد مداحی نمی‌خورد. توانمندی در این بخش از فنون مداحی شاید از هر بخش دیگری مهم‌تر و واجب تر است، اگر مداح به لحاظ موسیقی و فن خواندن چندان هم حرفه‌ای نباشد قابل تحمل است اما اینکه حرف بی سند و مدرک بزند و اطلاعات غلط به مردم بدهد با هیچ چیز قابل جبران نیست. البته فنون خواندن و زیبا خواندن هم در جای خود مهم است. ما یک مجموعه آموزشی با عنوان الحان الذاکرین تهیه کردیم که شامل هزار صفحه کتاب و ۷۲۷ ساعت نغمات با ذکر نام دستگاه، آواز یا گوشه مناسب می‌باشد.

ده هزار نسخه از این مجموعه در سال ۷۰ به فروش رفت. در گذشته اینقدر جلسات مداحی زیاد نبود، شاید در یک روستا یا شهر سالی ده یا بیست روز مجلس مناسبتی محرم یا ماه رمضان بود و تمام می‌شد. اما الان به هر مناسبتی مجالس برگزار می‌شود، این شرایط جدید می‌طلبد که علم و آمادگی مداح هم صد برابر قبل شود. البته بعضی از مناسبت‌هایی که جدیداً باب شده هم جای تردید دارد و مداحان باید حواسشان به این مناسبت سازی ها باشد. آیا اینها را امام صادق (ع) گفته امام باقر (ع) گفته، خب اینها بدعت است. مداح باید حواسش به این موضوعات باشد و درگیر بدعت‌ها و رسم و رسوم من درآوردی نشود. باید مداحان و علمای تراز گذشته را الگوی خود قرار بدهیم، آنها چطور رفتار کردند ما هم راه آنها را برویم، نقل است به مرحوم قاضی نور الله شوشتری ایراد گرفتند، سه سال منبرش را تعطیل کرد رفت تحقیق و مطالعه کرد حتی به هند رفت و در یک کتابخانه در هند منبع حرفی را که راجع به امام حسن عسکری (ع) زده بود پیدا کرد، برگشت و به مردم گفت این سند حرفی است که من درباره امام زدم، این شیوه و رفتار اهمیت مساله را می‌رساند، ضمناً سختی کار را هم می‌رساند. مداح باید وقتی حرفی می‌زند معتبر باشد، باید طوری حرف بزند که مردم بتوانند روی حرفش حساب کنند و بدانند که حرف بیخود و بی سند نمی‌زند.

منبع: خبرگزاری مهر

دیگر خبرها

  • مداحی که منبعش گوگل است به درد مداحی نمی‌خورد
  • آهنگران: امام(ره) فرمودند که نسل ما، نسل حماسه است
  • ماجرای نفوذ سرویس‌های جاسوسی به هیئت‌ها و ترور حاج صادق آهنگران از زبان خودش + فیلم
  • ماجرای گلایه امام (ره) از آهنگران + فیلم
  • سوگ مردم استان یزد در محرم شهادت امام جعفر صادق (ع)+ فیلم
  • دسته روی کرمانشاهی‌ها در سالروز شهادت امام جعفر صادق (ع) + فیلم
  • مداحی حاج مهدی رسولی در سالروز شهادت امام جعفر صادق(ع) + ویدئو
  • عزاداری مردم آذربایجان غربی در سوگ شهادت امام صادق(ع)
  • ‌مداحی حاج مهدی رسولی در سالروز شهادت امام ‌صادق(ع) + فیلم
  • مصلی کیش میزبان عزاداران شهادت امام جعفرصادق (ع)